خودکامی کردن. از روی استبداد کاری کردن. لجاج کردن. یک دندگی کردن. لجبازی کردن. عناد کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، سرسختی کردن. از روی خیال و هوای نفس کاری انجام دادن. غیرموافق با خارج کاری کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : هرکه نصیحت از روی خودرایی می کند خود به نصیحت محتاج تر است. (گلستان سعدی) ، تکبر کردن. غرور فروختن. (یادداشت بخط مؤلف)
خودکامی کردن. از روی استبداد کاری کردن. لجاج کردن. یک دندگی کردن. لجبازی کردن. عناد کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، سرسختی کردن. از روی خیال و هوای نفس کاری انجام دادن. غیرموافق با خارج کاری کردن. (یادداشت بخط مؤلف) : هرکه نصیحت از روی خودرایی می کند خود به نصیحت محتاج تر است. (گلستان سعدی) ، تکبر کردن. غرور فروختن. (یادداشت بخط مؤلف)